جهادیها - تقدیر نشریه سایت رهبرانقلاب از جهادگران
مقاله نشریه خط حزب الله - نشریه سایت امام خامنه ای در مورد جهادگران:
مجاهدتهایی که مثل سیمان بنای جمهوری اسلامی را مستحکم میکند
ادامه متن در ادامه مطلب
انقلاب
که پیروز شد کشور از جنبهی عمران و آبادانی و سطح رفاه عمومی مردم وضعیت
خوبی نداشت. حجم محرومیتها و مشکلات آنقدر بود که جوانان انقلابی بهصورتی
«خودجوش» حرکت «محرومیتزُدایی» را شروع کردند: «اول، خود جوانها شروع
کردند، خودشان رفتند توی روستاها مشغول خدمتگزاری شدند در آن اوضاع بسیار
دشوار و پیچیده. این حرکت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگی تشویق
کرد.»(۱۳۸۹/۰۶/۳۱) آنچه که در فرمان تشکیل «جهاد سازندگی» امام خمینی رحمهاللهعلیه
جلوهای بارز داشت، به میدان آوردن «مردم و ظرفیتهای مردمی» برای حل
مشکلات بود: «ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت... دانشجوهای عزیز،
متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همه قشرهای ملت، داوطلب برای این است
که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند.»(۱۳۵۸/۰۳/۲۶).
حاج عبدالله والی
یکی از جوانانی که فرمان امام رحمهاللهعلیه
را عاقلانه و عاشقانه شنید «عبدالله والی» بود. والی برای خدمت یکی از
محرومترین و دورافتادهترین مناطق را انتخاب کرد؛ منطقهی محروم و
فراموششدهی بشاگرد. رهبر انقلاب دربارهی او چنین میفرمایند: «بعد از
انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا میشود میرود آنجا، همهی
دلبستگیهایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل میکند و
برادرهایش را هم میکشاند، دنبال خودش میبرد... شما [برادران والی]...
بیتابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید.»(۱۳۹۱/۰۳/۲۶) والی عمر و زندگیاش را پای عهدش با امام رحمهاللهعلیه گذاشت و مخلصانه و بدون هیاهو و چشمداشت گَرد محرومیت را از چهرهی بشاگرد زُدود.
سیمان برای استحکام
موج
دوم سازندگی، باز هم بهصورت خودجوش از سوی نیروی مؤمن و انقلابی در اواخر
دههی ۷۰ به راه افتاد و منجر به صدور فرمان «بسیج سازندگی» شد: «این حرکت
عظیم بسیج سازندگی و اردوهای هجرت... اول از خود جوانها شروع شد... در
سال ۷۹ گزارش این حرکت زیبا و پرشکوه به ما رسید و منجر شد به اینکه پیام
بسیج سازندگی به قاطبهی جوانان کشور داده شود. یعنی این یک حرکت خودجوش
مردمی است.»(۱۳۸۹/۰۶/۳۱)
حرکتی که تداومش توصیهی رهبری است: «این اردوهای جهادی، هم تمرین است، هم
خدمت است، هم خودسازی است، هم آشنایی با فضای جامعه است؛ خیلی چیز باارزشی
است. روزبهروز اینها را بتوانید توسعه بدهید؛ جهاد هم هست، واقعاً جهاد
است؛ کار است، جهاد است، تلاش است، خدمت به محرومین است.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۵)
کارهایی
که اجری وافر پیش خداوند و جایگاهی بیبدیل برای نظام اسلامی دارد:
«اینجور کارهای بیسروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای
متعال درجه و مرتبه درست میکند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر
میگذارد، مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و آنرا مستحکم کنند.
با انجام اینجور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم میشود.»(۱۳۹۱/۰۳/۲۶)
از حاج عبدالله تا محسن حججی
حالا
و پس از گذشت سالیانی از پیروزی انقلاب همچنان رویش جوانان مؤمن و انقلابی
ادامه دارد: «با این همه عوامل انحراف، با این همه انگیزه، با این جبههی
وسیع دشمنی و تمرکز روی جوانها، ما یک مجموعهی بزرگ جوان داریم که
مؤمناند، متدیناند، انقلابیاند، اهل توسّلاند، اهل شور و عشق به
معنویتاند... این چیز خیلی مهمّی است.» ۰۱/۰۲/۱۳۹۵ جهادگرِ شهید «حُججی»،
امتداد حاج عبدالله والی در دههی ۹۰ شمسی است. محسن حججی از جمله جوانان
مؤمنی بود که توصیهی رهبری برای حضور در اردوهای جهادی و خدمت به مردم و
بهخصوص محرومین را با گوش جان شنید و عامل به این رهنمود شد. شهید حججی
اهل «کار جهادی» و خدمت به محرومین در زمانهای بود که برخیها در پی
زُدودن روحیه و جهتگیری انقلابی و جایگزینی «روحیهی اشرافیگری» هستند.
حججی قبل از آنکه یک "شهید" باشد، یک "جهادی" بود. ظهور حججی و حججیها در
عرصهی عمومی کشور نشانگر «ماندگاری انقلاب» و تداوم جریان عظیم
انقلابیگری در کشور است: «[نسل سوّم و چهارم انقلاب] اوّل انقلاب را
ندیدهاند، امام را ندیدهاند، دوران دفاع مقدّس را ندیدهاند، دوران تلخ و
سیاه اختناق زمان طاغوت را ندیدهاند امّا میآیند [در میدان]... معنایش
چیست؟... معنایش این است که انقلاب روینده است، بالنده است، اینها رویشهای
جدید انقلابند؛ این نسل سوّم و چهارم انقلاب است که دارد میآید و در
مقابل دشمن میایستد و حرف قاطع خودش را میزند.»(۱۳۹۵/۱۱/۲۷)
و اینگونه بود که جوانِ جهادگر دههی چهارم انقلاب «حجت خداوند» شد در
مقابل چشم همگان: «شهید حُجَجی را خدای متعال مثل یک حجّتی امروز در مقابل
چشم همه گرفت.»(۱۳۹۶/۰۵/۳۰)